قبل از اینکه بپردازیم به اینکه روان شناسی رشد چیست، ابتدا می پردازیم به اینکه رشد چیست؟ آیا مغز انسان نسبت به سن او رشد می کند؟ وراثت بر روی ما تاثیر می گذارد یا محیط ؟ روان ما و رفتار ما چگونه رشد می کند؟ این ها سوال هایی هست که در روانشناسی رشد به آن پرداخت می شود.
رشد به معنی تغییر و تداوم است که از لحظه انعقاد نطفه شروع می شود و تا لحظه مرگ ادامه دارد. انسان همیشه ناقص و همواره درحال کامل کردن خود است تا زمانی که مرگ به نواقص او پایان دهد. مطالعه این تغییر و تداوم را روان شناسی رشد می نامند.
۱- تغییرات به وجود آمده در زندگی باید توصیف شود.
۲- تغییرات باید شرح داده شود.
۳- زمانی که تغییرات و توصیف انجام شد با توجه به اینها باید آینده پیش بینی شود.
۴ – در آخر با توجه به تحقیقات و توصیف ها و نتایج به دست آمده باید آینده تغییر کند.
در روان شناسی رشد سه عامل وجود دارد که روانشناسان به دنبال آنها هستند
۱- رشد جسمی
۲- رشد شناختی و روانی( ادراک)
۳- رشد اجتماعی
رشد جسمی مربوط به تغییرات فیزیکی است مانند قد، وزن و … بشر از لحظه انعقاد نطفه در حال رشد است و بیشترین رشد مربوط به دوران شبه جنینی یا رویانی است. در مراحل قبل از متولد شدن رشد آنقدر سریع است که سَمیوئل تیلور کولریج فیلسوف و شاعر انگلیسی نوشته است : نه ماه پیش از تولد احتمالاً باید خیلی جالب تر از ۷۰ سال بعد از تولد باشد.
رشد به عوامل زیادی بستگی دارد یکی از آنها وراثت است( انتظار اول از پدر و مادر قد بلند داشتن فرزندی بلند قامت است اما امکان دارد که کودک بلند قامت نباشد)
عامل بعدی محیط است( تغذیه)، با تغذیه فرزند رشد می کند حتی با تغذیه درست مادر هنگام بارداری می توان وزن و قد نوزاد را بالاتر برد.
توانایی در یادگیری یعنی شناخت. شناخت به معنی به دست آوردن دانش و علم با استفاده از تجزیه ، تحلیل و تحقیق است. ژان پیاژه( فیلسوف و روان شناس سوئیسی است که دلیل شهرت او نظریه رشد شناختی است) مراحل رشد شناختی را به چهار قسمت تقسیم کرده است.
۱- مرحله حسی حرکتی
۲- مرحله پیش عملیاتی
۳- مرحله عملیات عینی
۴- مرحله عملیات انتزاعی( تفکیک)
مرحله حسی حرکتی
این مرحله از بدو تولد تا دو سالگی به طول میانجامد. کودک در این مرحله مشغول کشف بین حواس و اعمال و پیامدهای آن هاست. زمانی که کودک صدایی را می شنود به دنبال آن می گردد و سر و چشم خود را به سمت آن صدا می چرخاند اما اگر صدای وجود نداشته باشد کودک حس می کند که هیچ چیزی در محیط وجود ندارد پس در این مرحله شروع به کشف می کند. که به این کشف پایداری شیء می گویند یعنی توانایی درک موجودیت یک شی به رغم غیر قابل رویت بودن آن.
مرحله پیش عملیاتی
این مرحله از ۲ تا ۶ یا ۷ سالگی است. در این مرحله کودک به کمک سمبل ها و نماد ها شروع به شناخت محیط می کند در این مرحله حرف زدن شروع می شود تقلید کردن یکی دیگر از ویژگیهای این دوره است برای مثال پسر بچه ای که میخواهد مانند پدرش به دیوار میخ بکوبد در این مرحله کودک گمان می کند که همه مثل تو فکر می کنم و برای همین استدلال های خود را دارد که به این پدیده خودمداری میگویند. جاندار پنداری یک نوع خود مداری است بچه کودک به حیوانات ویژگی های انسان را میدهد. ساخت پنداری نوع دیگری از خود مداری است ست که کودک فرض می کند همه چیز را انسان ها ساخته اند برای مثال تصور می کند که چندین نفر رودخانه ها را کنده اند.
مرحله عملیات عینی
این مرحله از ۷ تا ۱۱ یا ۱۲ سالگی می باشد. در این مرحله که پیاژه آن را مرحله گذر از کودکی نامیده است کودک شروع به انجام اعمال منطقی می کند مثل حساب کردن، پس انداز کردن،فهمیدن محدودیت ها و … این مرحله شروع درک متقابل است برای مثال اگر والدین کودک دچار مشکل شده باشند کودک متوجه شده و با آنها همدردی می کند.
مرحله عملیات انتزاعی
این مرحله از از ۱۱ یا ۱۲ سالگی شروع شود و تا آخر عمر ادامه دارد. در این مرحله که از نام آن مشخص است( انتزاعی= جداسازی) کودک منطقی تر فکر می کند و واقعیات را از احساسات جدا می کند مثلاً قبل از این مرحله که کودک ۹ یا ۱۰ سال داشت شروع به رویا پردازی می کند که من می خواهم کارهای بزرگی انجام دهم من می خواهم فوتبالیست، دانشمند، استاد دانشگاه، اولین کسی که درمان سرطان را پیدا میکند باشم اما با رشد و بالا رفتن سن کم کم متوجه می شود که زندگی سختی های فراوانی دارد و رویاها به همین راحتی قابل دسترس نیستند کودک کم کم متوجه فاصله طبقاتی در جامعه می شود بنابراین برای اینکه این سختیها را هضم کند نیاز به صحبت دارد بهترین شخص برای صحبت کردن با او کسی است که مثل خودش فکر میکند یعنی همسالان خود برای همین است که در این دوران کودکان بیشتر دوست دارند که با همسالان خود وقت بگذرانند و از خانواده دور باشند پرخاشگری یکی دیگر از ویژگی های این دوران است و علت آن این است که کودک رویاهای خود را غیر قابل دسترس می بیند تا اینکه کودک بزرگ می شود و واقعیات را می پذیرد.
رشد اجتماعی
کودک با بزرگ شدن وارد اجتماع می شود و روابطی با دیگران برقرار می کند که همه اینها در طرز تفکر و بینش او نسبت به جامعه و جهان تاثیر دارند. در فرایند رشد اجتماعی خانواده و تربیت و والدین، محیط، خواهر و برادران و دوستان بر روی کودک موثر هستند.
خانواده و تربیت والدین
در مسئله تربیت، والدین قدرت طلب، آزادمنش، سهل گیر و بی مسئولیت وجود دارد. در سبک آزادمنشی معمولاً کودکانی خودمختار، کنجکاو و راضی تربیت می شوند اما در تربیت والدین قدرت طلب کودک معمولاً بی اعتماد و در خود فرو رفته است.اما والدین سهل گیر و بی مسئولیت کودکی تربیت میکنند که بیشتر از محیط و اطرافیان الگو می گیرد و این بسیار خطرناک است کودک می تواند هم عادات بد را یاد بگیرد و هم عادت های خوب ولی اکثر کودکان نمیتوانند تفاوت بین خوب و بد را تشخیص بدهند.
محیط
محیط عامل دیگری است که در رشد اجتماعی کودک موثر است محیط همیشه در حال تحول است و روی ما تاثیر می گذارد برای مثال کودکی را در نظر بگیرید که در محیطی پر استرس بزرگ میشود و کودکی دیگر در محیطی آرام این کودکان تفاوت های بسیار زیادی خواهند داشت کودکی که در محیط پر استرس بزرگ شده است اعتماد به نفس کمتری در بیشتر زمینه ها مثل ورزش دارد. حالا کودکی را در نظر بگیرید که خانه ی آنها در محیطی جنگلی است این کودک شروع به اکتشاف و گشتن در جنگل می کند با حیوانات مختلف آشنا میشود و این را مقایسه کنید با کودکی که در آپارتمان زندگی می کند کدام کودک از اعتماد به نفس بالاتری در مواجهه با خطرات خواهد داشت؟
خواهران و برادران
تعداد برادران و خواهران و ترتیب قرارگیری بین آنها بر روی رشد اجتماعی کودک تاثیر دارد برای مثال والدین معمولاً با فرزند بزرگ ارتباط صمیمی تری دارند که این باعث می شود کودک از نظر اجتماعی زودتر به بلوغ برسد و بتواند از پس مشکلات خود برآید اما فرزند کوچک معمولاً تحت حمایت بیشتری هم از سمت والدین و هم از سمت فرزندان بزرگتر خانواده است و همین باعث می شود که فرزند کوچک دیرتر به بلوغ اجتماعی برسد و نتواند مشکلاتش را به تنهایی برطرف کند.
دوستی با همسالان
بیشترین تأثیر در رشد اجتماعی را، همتایان کودک بر او دارند. کودکان با همسالان خود راحت تر هستند می توانند تمامی علایق و صحبت های یکدیگر را درک کنند مخصوصاً اگر کودکی والدین سخت گیری داشته باشد، آن زمان است که کودک باخود می گوید کسی در این خانواده حرف های مرا نمی فهمد قسمت تمامی راز هایم را به دوستانم می گویم. دوستی کودکان مراحلی دارد برای مثال کودک های سه یا چهار ساله فقط به دنبال بازی با یکدیگر هستند و لازم نیست که یکدیگر را درک کنند اما هر هر قدر سن آنها بالا میرود از تعداد دوستان کم شده و عمق دوستی آنها بیشتر می شود پس بهتر است سعی کنیم با کودکانمان دوست باشیم تا آنها با ما راحت باشند و بتوانند با ما صحبت کنند.