روانشناسی بالینی حوزهای از روانشناسی است که با رفتارهای ناسازگار و غیر عادی آدمی سر و کار دارد.
در واقع تصورات عموم مردم از روانشناسی، همان روانشناسی بالینی است که شخصی در کلینیک نشسته و مردم برای درمان اختلالات روانی مثل عدم اعتماد به نفس، ترس و یا اختلالات وسواسی به او مراجعه میکنند.
اختلالات وسواسی یا OCD مشکلی است که در آن فرد دچار وسواس میشود شخص وسواسی به کسی گفته میشود که هر روز یک ساعت و یا بیشتر به آن وسواس مشغول باشد که این میتواند به صورت عملی یا فکری باشد.
فکری : کسی که فقط به فکر وسواس باشد و این افکار و تصاویر در ذهن او مدام در حال تکرار شدن باشند مثلاً فکر در مورد یک مریضی واگیردار.
عملی : کارهایی که برای آرامش دادن به افکار انجام میشود مثلاً چک کردن چندین باره قفل در.
به طور کلی روانشناسان بالینی باید در سه حوزه مهارت کافی داشته باشند :
1- تشخیص : ایجاد و تکامل روش هایی برای شناخت علل، چگونگی شکل گیری علائم و سیر بیماری های روانی.
2- درمان : کشف و استفاده از روش هایی برای تغییر مطلوب در وضعیت روانی و رفتاری فرد.
3- پژوهش : برخورد علمی، آزمایشگاهی و یا کلینیکی برای پیشرفت و گسترش دانش بشری در زمینه رفتار انسان.
برای تعریف تشخیص اول باید تفاوت بین رفتار بهنجار و نابهنجار را مشخص کنیم.
پس این مبحث را اینگونه آغاز می کنیم “رفتار نابهنجار چیست؟”
در علم پزشکی و با استفاده از ابزارهای دقیق و فنون پیشرفته، تمایز بین بهنجار و نابهنجار در بیمارهای زیست شناختی خیلی راحت است اما در مورد بیماری های روانی اینگونه نیست.
رفتارهای غیرعادی در روانشناسی ممکن است ذهنی باشد یا عینی، شدید باشد یا خفیف، اختلال در فعالیت های شناختی باشد یا کنش های عاطفی و یا نابهنجاری هایی را در حوزه های ادراکی، انگیزشی، حسی و حرکتی، کلامی، روابط بین فردی و اجتماعی شامل شود.
ملاک اجتماعی
تطبیق رفتار با استانداردهای اجتماع یعنی بهنجار (استانداردهای اجتماع شامل سنت و عرف و موازین و آداب و رسوم است) و انحراف از این استانداردها یعنی نابهنجار.
بر اساس این تعریف، رفتار زمانی نابهنجار است که جامعه آن را نابهنجار بداند. بنابراین در این دیدگاه، بهنجاری و نابهنجاری در رابطه با فرهنگ معنی دار است. رفتار طبیعی یعنی رفتاری که اجتماع توقع دارد. مثلاً در جوامع اروپایی تعارف کردن معنی خاصی ندارد اما در کشور ما تعارف معنی دارد، انتظار میرود که ما هنگام ورود به یک محل یا خوردن غذا به یکدیگر تعارف کنیم و اگر این کار را انجام ندهیم این یک رفتار نابهنجار محسوب می شود.
ملاک آماری
اینجا اصطلاح هایی مثل میانگین و انحراف استاندارد و منحنی طبیعی مطرح می شود. این بحث در مورد هوش و سایر ویژگی های روانشناختی مطرح می شود. از همین ملاک برای تمایز رفتار بهنجار و نابهنجار نیز استفاده می کنند. بنابراین با توجه به این ملاک، در زمینه خصوصیات روانی، بحث بررسی پدیده ها و ارزشیابی آنها در میان است و مبتنی بر این اصل آماری است که هر فرد را برحسب ارزیابی کلی و مجموع نمرات او توصیف می کنند. سپس فرد را با سایر افراد گروه هنجار از لحاظ آماری مقایسه می کنند.
ملاک ناراحتی ذهنی
در این ملاک احساسات و آرامش خود فرد اهمیت دارد. در اینجا بحث مشاهده کنندگان و دیگران نیستند بلکه خود فرد است آیا این فرد از خود راضی است؟ فرد احساس غم می کند یا شادی؟ از مکان های تاریک خوشش می آید یا روشن ؟
ملاک ناتوانی یا بد کارکردی
رفتاری نابهنجار است که برای فرد مورد نظر مشکلات اجتماعی (میان فردی) یا شغلی ایجاد کند. مثل نداشتن دوست، از دست دادن شغل بر اثر مشکلات هیجانی، بازماندن از تحصیل و… . این ملاک یعنی ناسازگاری و عدم تطبیق با شرایط طوری که فرد نتواند به زندگی روزمره خودش ادامه دهد.
ملاک شباهت خانوادگی
در این ملاک مطرح می شود که نابهنجاری را می توان مانند تشخیص اعضای خانواده، تشخیص داد. مثلا با دیدن فردی حدس می زنیم که او فرزند کدام خانواده است(مثلا حدس می زنیم که این فرد از خانواده مذهبی است)، نشانگر این است که ما یک شباهت خانوادگی را بین آنها احساس می کنیم، زیرا آن فرد و خانواده اش چندین عنصر مشترک مهم دارند. نابهنجاری را نیز می توان به این طریق تشخیص داد(از ناسازگاری فرد یا تخلف از معیارهای اخلاقی و آرمانی فرد با دیگران یا جامعه و… ). پس باید یک سری عناصر مشترک را مشخص کنیم. هر چه تعداد این عناصر بیشتر باشد یا وضوح بیشتری داشته باشند، احتمال اینکه آن رفتار یا فکر یا شخص نابهنجار قضاوت شود، بیشتر است.
حالا می توان گفت که تشخیص در واقع یک نوع طبقه بندی تخصصی است که به متخصصان بهداشت روانی کمک می کند تا اختلالات را از هم متمایز کنند. تشخیص ها، حداقل به طور نظری (تئوریک) نشان می دهند کدام نوع درمان برای یک اختلال خاص از همه مؤثرتر است.
مصاحبه اولین قدم برای شروع درمان است در اینجا روانشناس سعی میکند که اطلاعات لازم را در مورد بیمار جمع آوری کند و ارتباطی صمیمی با او داشته باشد.
اساسی ترین و متداول ترین فن روانشناسان بالینی، مصاحبه سنجشی است. دامنه گسترده کاربرد و انعطاف پذیری مصاحبه باعث می شود تا متخصصان بالینی از آن به عنوان ابزار اصلی در تصمیم گیری بالینی، شناخت و پیش بینی استفاده کنند. البته باید توجه داشت که سودمندی مصاحبه به مهارت و حساسیت و دقت نظر متخصص بالینی بستگی دارد.
در واقع بخش زیادی از آنچه درباره مصاحبه مطرح می شود در مورد درمان هم کاربرد دارد چون درمان معمولاً با رابطه ای که در جریان مصاحبه برقرار می گردد، شروع و بر اساس آن پی ریزی می شود.
هدف اصلی مصاحبه بعد از برقراری ارتباط بین روانشناس و بیمار این است که بیمار چرا به کلینیک مراجعه کرده و نوع مشکلش چیست؟
پس از مصاحبه و جمع آوری اطلاعات حال نوبت به این رسیده که روانشناس تشخیص بدهد مشکل بیمار از کجا شروع شده؟ این بیماری چقدر حاد است؟ و چه راهکارهایی برای درمان این فرد بهتر است. سپس روانشناس با توجه به تشخیص خود شروع به درمان بیمار می کند.
در اینجا به صورت مختصر به بررسی چند روش درمانی می پردازیم
مواجهه درمانی برای درمان فوبی ها، اختلال وحشت زدگی، اختلال اضطراب اجتماعی، ترس از مکان های باز، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال وسواس فکری عملی موثر است.
روان درمانی، نوعی درمان برای مشکلات هیجانی است که در آن شخصی آموزش دیده، با بیمار آگاهانه رابطه ای حرفه ای برقرار می کند تا نشانه های موجود در بیمار و الگوهای رفتاری مخرب او برطرف شوند یا کاهش یابند و زمینه رشد و کمال شخصیتی وی فراهم آید.
این تکنیک درمانی عبارت است از اجرای اصول بازداری متقابل برای برطرف کردن رفتارهای نابهنجار. اساس این درمان را این اصل ساده تشکیل می دهد که وقتی پاسخی پیامد نامطلوبی داشته باشد (مثل تنبیه یا درد)، نیرومندیش کم می شود. در این روش، در یک زمان مناسب، یک محرک آزار دهنده مثل شوک الکتریکی به بیمار داده می شود تا از اجرای عادت های نابهنجار و نامناسب گذشته اجتناب ورزد و بیزار شود.
جرات آموزی در واقع نوعی تمرین رفتاری است که برای موقعیت های خاصی استفاده می شود. به نظر ولپی، ابراز وجود، نوعی بازداری تقابلی است یعنی نمی توان هم ابراز وجود کرد و هم منفعل بود. رفتارهای جسورانه جلوی اضطراب را می گیرند.
آموزش ابراز وجود در مورد افرادی به کار برده می شود که در ارتباطات اجتماعی خود، احساس عدم کفایت شدید شخصی می کنند (افراد بزدل و منفعل). چنین افرادی قادر به دفاع از حقوق خود، بیان افکار و احساسات، ابراز شخصیت، صحبت کردن در جمع، رد کردن خواسته های غیر منطقی دیگران و به طور کلی برقراری ارتباط مثبت نیستند. همچنین برای درمان مشکلات جنسی، افسردگی و اختلافات زناشویی نیز از جرات آموزی استفاده شده است.
در این نوشتار سعی کردیم شما را با رشته روانشناسی بالینی آشنا کنیم تا کمکی به انتخاب رشته خوب شما کرده باشیم. اما بسیار بهتر خواهد بود با روش انتخاب رشته درست و اصولی هم آشنا شوید. برای این منظور نوشته ای با عنوان انتخاب رشته کنکور سراسری در سایت قرار داده ایم تا کمک بسیار ارزشمندی به شما عزیزان کرده باشیم.