تعریف هوش از آنجائیکه وجود فیزیکی ندارد مثل تمام موضوعاتی که آنها نیز جنبه فیزیکی ندارند، مشکل و در واقع متفاوت است. اما با این وجود تعاریفی چند از هوش وجود دارد که توافق و تفاهم نسبی ایجاد می کنند. این تعاریف به شکل زیر هستند :
هوش مجموعه ای از استعدادهاست که حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت پردازش و استدلال در آن دخیل هستند.
در تعریف تقریبا معادلی، گفته می شود هوش فرآیندی ذهنی و دربرگیرنده ی ظرفیت منطقی، درک، خودآگاهی، یادگیری، مهارت حل مسئله، برنامه ریزی، خلاقیت، دانش فردی، زبان و … است.
و در تعریفی دیگر، هوش، توانایی و استعداد کافی در یادگیری ازتجربه ها، تفکر انتزاعی، برخورد کارآمد با محیط و یا سازگاری با آن و افراد پیرامون و نیز استفاده از توانایی های خود برای رسیدن به هدف مطلوب در زندگی و کسب و کار دانسته می شود.
کمیت و کیفیت هوش در همه انسان ها به یک اندازه نیست و عوامل زیادی عامل این تفاوت هستند که مهمترین آنها عبارتند از :
و …
بهره هوشی عددی است که میزان برخورداری فرد از هوش را می سنجد. به این ترتیب که اگر توانایی های ذهنی فردی تقریبا برابر با توانایی های همسالان او باشد این عدد 100 و یا بهتر بگوییم در بازه 90 تا 109 قرار می گیرد و اگر پایین تر یا بالاتر از آنها باشد این عدد می تواند زیر 90 و بالاتر از 109 باشد.
برخی از صاحب نظران برخلاف برخی دیگر و اکثریت مردم بر این باورند که انسان ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند و این تنها IQ نیست که بهره هوشی افراد را نمایانگر باشد.
گاردنر یکی از معروفترین ها در این زمینه است. او بر این باور است که افراد دارای 9 نوع مختلف از هوش هستند که عناوین آنها در زیر می آید :
در مقاله ای جداگانه به انواع هوش پرداخته ایم تا افراد اعم از دانش آموزان، دانشجویان و سایر اقشار بتوانند میزان برخورداری خود را از هر کدام از انواع هوش بررسی کنند و به شناخت درست تری از خود برسند که این خود می تواند مقدمه موفقیت های آتی فرد شود.
نکته بسیار مهمی که وجود دارد میزان برخورداری از هریک از انواع هوش نباید ملاک هوشمندی کلی فرد تلقی شود، بلکه به این نکته تاکید می شود که هر یک از افراد، اگر در زمینه ای که دارای بهره هوشی بهتری است هدایت شوند، قطعا موفقیت های بهتری نسبت به زمینه ای که در آن بهره هوشی کمتری دارند، می توانند کسب کنند.